رهگذران فرصت خوبي را براي سودجويان ايجاد کرده اند تا به بهانه فالگيري آينده آدم ها را به بازي بگيرند. جنب ايستگاه مترو تجريش محل ماهي گيري فالگيرها از آب گل آلود حوالي ايستگاه مترو تجريش شده است.
خبرگزاري فارس از شميرانات؛ رضا افراسيابي: از ايستگاه مترو تجريش که بيرون ميآيي خانمهاي فالگير را ميبيني که کنار هم نشستهاند تا از سادگي رهگذران سوءاستفاده کنند. کافي است چنددقيقهاي به آنها دقت کني تا متوجه شوي آنجا به محل کار آنها تبديلشده است و انگار هيچکس کاري به کارشان ندارد. جالب است که هم فالگيرها و هم مشتريانشان خانمها هستند. براي فالگيرها سرما و گرما فرقي نميکند آنها نشستهاند تا به قول خودشان آدمها را از اتفاقات آينده باخبر کنند. شايد شما که اين گزارش را ميخوانيد هم حوالي ايستگاه مترو تجريش آنها را ديده باشيد.
بازار مکاره سود جويان
سمت چپ ايستگاه مترو تجريش فالگيرها کنار هم نشستهاند و در انتظار آدمي سادهلوح هستند تا ازآنجا رد شود. بيشتر خانمهايي که پاي حرفهاي فالگيرها مينشينند با دعاي دستنويس يا مادهاي که با آنکسي را چيزخور کنند، ازآنجا ميروند. اينجا بازار مکاره سودجويان براي بازي بازندگي سادهلوحان است. فالگيرها براي جذب رهگذران ازجملههايي مثل «بختتو طلسم کردن» «سفر راه دور ميري» «فلان دوستت در حقت دشمني مي کنه» استفاده ميکنند.
فالگيرها اشتباه نميکنند
زن جواني با فالگيران سلام و احوالپرسي ميکند و مقابل يکي از آنها مينشيند. با صدايي آرام که بهسختي شنيده ميشود ميگويد که دعاهاي دستنويس مشکلش را حل نکرده است. فالگير بعد از شنيدن حرفهايش با چهرهاي حقبهجانب گله ميکند. فالگير ميگويد: «حتماً" حرفهايم را درست اجرا نکردهاي. تا حالا کسي از گوش دادن به حرفهاي من پشيمان نشده است.» زن جوان که از نجوم حرفهاي فالگير نتيجهاي نگرفته و حالا متهم به سهلانگاري شده دوباره پاي حرفهاي زن فالگير نشسته است. اعتماد دوباره زن جوان به فالگير متعجبم کرده است.
هر چي کرمته
اينطور که پيداست فالگيرها براي جذب اعتماد افراد روي اتفاقات کليدي و مهم مثل ازدواج، مرگ و سفر مانور ميدهند. البته توقف آدمها بعد از شنيدن اين جملهها نشان ميدهد که فن خوبي را هم انتخاب کردهاند. فالگيرها نرخ مشخصي ندارند آخر کار به مشتريها ميگويند «هر چي کرمته». اما پول کم را هم قبول نميکنند. آنها فقط فال نميگيرند و کيف و کوله هم ميفروشند بالاخره بايد دخلوخرج شان باهم جور شود. کم نيستند رهگذراني که بياعتنا از کنار رهگذران ميگذرند و حضور فالگيران برايشان اهميتي ندارد.
زن جوان؛ گوش به حرف فالگير
زن جوان با تماشاي خانمهاي فالگير مکث ميکند و در مقابل يکي از آنها مينشيند که برخلاف بقيه بيکار است. فالگير با لحني محبتآميز ميگويد: «بگو دردت چيه تا برات درمون شو بگم؟». زن جوان سردرد دلش باز ميشود و از مشکلات ريزودرشت با خانواده همسرش تعريف ميکند. فالگير حرفهايي به زن جوان ميزند تا وضع زندگياش بهتر شود و او مشتاقانه گوش ميدهد. در آخر پودر خاکستريرنگ را که داخل بطري قرار دارد همراه با دستور العمل استفادهاش به زن جوان ميدهد. بعد از پايان حرفهاي فالگير زن جوان چند اسکناس هزارتوماني کف دستش ميگذارد و با لبخندي که بر چهرهاش نقش بسته راهي ميشود.
فال منم بگير
سراغ يکي از فالگيرها ميروم و از او ميخواهم که فال من را بگيرد. نگاهي به من مياندازد و ميگويد: «بنشين». دوستانش او را «آسيه» صدا ميکنند. به دستانم خيره شده و انگار از چيز عجيبي شگفتزده شده است. بعد از اينکه حرفهايش تمام ميشود يک تراول چک پنجاه هزارتوماني کف دستش ميگذارم. چند دقيقه بعد دوستانش ميروند غذا بخورند و او تنها شده است. به بهانه تشکر از فالي که برايم گرفت، سر صحبت را با او باز ميکنم. آسيه به همراه يکي از دوستانش از يکي از استانهاي غربي به تهران آمده و در خانهاي اجاره در شهرري ست دارد. همسرانشان هم با مسافرکشي روزگار ميگذرانند. فالگير در حال جمعکردن وسايل براي ملحق شدن به دوستانش ميگويد: «فال گرفتن کار هرکسي نيست. اين کار تخصصيه».
ماهي گيري فالگيرها از آب گلآلود
«جعفر باي» جامعهشناس درباره اينکه چرا در جامعه شاهد رونق فعاليت فالگيرها هستيم توضيح ميدهد:«متاسفانه در جامعه بحرانزده که آدمها با مشکلات بسياري دستوپنجه نرم ميکنند، افراد بهناچار براي تسکين دردهايشان به خرافات پناه ميبرند و بستر مناسبي براي فالگيرها فراهم ميشود. نااميدي از وضع زندگي و آرزوهاي محقق نشده در گرايش افراد به حرفهاي فالگيرها بي تاثير نيست و فالگيرها که شرايط را مناسب ميبينند از آب گلآلود ماهي ميگيرند. البته آدمها به آگاهي از اتفاقات آينده زندگيشان علاقه بسياري دارند و کنجکاوي ذاتي بشر در اين مورد تاثير گذار است. آدمها وقتي افق روشني را پيش رو نميبينند گرايش به خرافات پيدا ميکنند و فالگيرها از آب گلآلود ماهي ميگيرند. در مسير رفتوبرگشت از خانه به محل کار و بالعکس فالگيرهايي را ديدهام که هميشه سرشان شلوغ است. بيشتر مشتريهاي اين افراد خانمهاي جوان هستند».
دوري از خرافه گري
او در ادامه صحبتهايش مي افزايد: «بدون ترديد جامعهاي که از آدمهاي تحصيلکرده و روشنفکر تشکيل شده شرايط مناسبي براي فعاليت فالگيرها نخواهد داشت. اعتقاد آدمها به شانس نيز در اين زمينه بي تاثير نيست که نبايد نسبت به آن بيتفاوت باشيم. اگر سطح معلومات بشر ارتقاء يابد گرايش آدمها به فالگيرها کمتر ميشود و در چنين شرايطي فالگيرها آدمهايي که بتوانند از سادهلوحيشان سوءاستفاده کنند را پيدا نخواهند کرد».
وقتي همه خوابيم
حالا که فالگيران بهراحتي و بيدردسر در حوالي يکي از ميادين پرتردد شهر مينشينند تا از اعتماد افراد سوءاستفاده کنند و از اين طريق آيندهشان را بازيچه دست خود قرار دهند. در چنين وضعيتي نياز به حضور ماموران نيروي انتظامي بيشازپيش احساس ميشود تا از اعتماد افراد سوءاستفاده نکنند. آدمهاي سادهلوح که دل به حرفهاي فالگير ميدهند و هر چه او بگويد را انجام ميدهند، قرباني اين سودجويان هستند. کم نيستند آدمهايي که با اعتماد به فالگير و انجام حرفهاي او زندگيشان را ازدستداده اند.
انتهاي پيام/الف
درباره این سایت